خلاصه قسمت اول: در قسمت اول از سری مقالات امنیت غذایی مفاهیم نوین امنیت غذایی بیان گردید سپس برای شناسایی بهتر ابعاد امنیت غذایی به تبیین نقش اساسی غذا در سلامت بشر پرداخته و چالش ها وموانع مختلف موجود برای فرآهم نمودن غذای سالم، کافی ومناسب بررسی شد. در ادامه به معرفی سازمان های مودی تامین و نظارت بر سلامت تغذیه پرداخته و سیاست های کلی برنامه جهانی غذا را ارایه نموده و درپایان نیز با مشخص نمودن ارکان اصلی امنیت غذایی و شاخص های سنجش آن سعی بر ایجاد پیش زمینه ذهنی جهت ارایه گزارشات تخصصی در شماره های آتی مجله در خصوص وضعیت جهانی ومنطقه ای امنیت غذایی شد.
در سالهای ابتدایی قرن بیستم براساس آمار فائو به عنوان سازمان بینالملی تامین ونظارت بر غذا، اعلام شد ۸۵۰ میلیون نفر در جهان گرسنه هستند كه از این تعداد ۸۲۰ میلیون نفر در كشورهای در حال توسعه زندگی می کنند، به کمک برنامهریزی برای هزاره سوم در جهت مبارزه با فقر و گرسنگی به عنوان یكی از اولویتدارترین برنامههای جهانی و تعهد به كاهش تعداد گرسنگان، آخرین برآوردهای موجود حاکی از آن است که در سالهای ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۶ حدود ۷۹۵ میلیون نفر در جهان (بیش از یک نفر از هر ۹ نفر) دچار سوءتغذیه بودهاند. میزان شیوع سوءتغذیه در دنیا از ۶/۱۸ درصد در سالهای ۱۹۹۰ تا ۹۲ به ۹/۱۰ درصد در سالهای ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۶ کاهش یافته است که نشان میدهد به مدد تلاشهای صورت گرفته نسبت به گذشته افراد کمتری در جمعیت رو به رشد جهان دچار سوءتغذیه میباشند. از سالهای ۹۲-۱۹۹۰ تعداد افراد دچار سوءتغذیه در سراسر جهان، به میزان ۲۱۶ میلیون نفر کاهش یافته که کاهشی ۴/۲۱ درصدی را با وجود افزایش کلی جمعیت ۹/۱ میلیارد نفری در همان دوره، نشان میدهد.
بخش اعظم افراد گرسنه در مناطق درحالتوسعه زندگی میکنند. در این میان حدود ۴۰ كشور كه بیش از نیمی از آنها در آفریقا هستند با بحران ناامنی مواجه بوده و نیاز به كمك خارجی دارند. این مناطق، مناطقی هستند که برآورد شده تعداد ۷۸۰ میلیون نفر در آن، در سالهای ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۶ دچار سوءتغذیه بودهاند. طبق بررسی های صورت گرفته شایعترین منطقه دارای ناامنی غذایی جنوب صحرای آفریقا است كه ۳۳ درصد افراد دچار این معضل هستند، اما از لحاظ تعداد حدود ۶۰ درصد کل افرادی كه دچار ناامنی غذایی هستند در مناطق فقیر آسیا زندگی میكنند. این در حالی است كه دسترسی اقتصادی به غذا هر سال مشكلتر میشود به نحوی که سال ۲۰۰۶ حدود ۶۰ قلم از كالاهای كشاورزی به طور متوسط ۱۴ درصد رشد داشتهاند در حالی كه در سال ۲۰۰۷ این رقم به ۳۷ درصد رسیدکه این افزایش قیمت درکنار عوامل دیگر از عوامل موثر بر ناامنی غذایی است.
پیشرفت جهانی در رسیدن اهداف سازمان های بین المللی
سال ۲۰۱۵ به عنوان پایان دوره نظارت برای دستیابی به دو هدف بینالمللی به منظور کاهش گرسنگی بود. نخستین هدف، هدف مدنظر اجلاس جهانی غذا (WFS[1]) است به طوری که در اجلاس جهانی غذا که در سال ۱۹۹۶ در رم برزگزار شد نمایندگان ۱۸۲ دولت، به “ریشهکن کردن گرسنگی در تمام کشورها”، با این چشمانداز فوری که تعداد افراد دچار سوءتغذیه تا پیش از سال ۲۰۱۵ به نصف تعداد حاضر کاهش یابد، متعهد شدند.
دومین هدف مدنظر، هدف توسعه هزاره اول (MDG 1[2]) بود: به نحوی که در سال ۲۰۰۰، تعداد ۱۸۹ کشور به رهایی مردم از چندین محرومیت متعهد شده و حق هر شخص برای برخورداری از کرامت، آزادی، برابری و حداقل استاندارد لازم برای زندگی را که شامل رهایی از گرسنگی و خشونت است را به رسمیت شناختند. به طور خلاصه اهداف توسعه هزاره(MDG) یا MDG 1، شامل سه هدف مجزاست: نصف کردن فقر جهانی، دستیابی به اشتغال کامل و مولد و کار مناسب برای همه و به نصف رساندن تعداد افراد دچار گرسنگی تا سال ۲۰۱۵.
سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد (FAO)، با در نظر گرفتن دوره سهساله ۹۲-۱۹۹۰ به عنوان نقطه شروع، بر پیشرفت در جهت اجلاس جهانی غذا(WFS) و اهداف گرسنگی برنامه (MDG 1)، نظارت داشته است.
تازهترین برآوردهای برنامه کاهش شیوع سوءتغذیه حاکی از آن است که در مجموع در مناطق درحالتوسعه، تقریباً به هدف “رفع گرسنگی” در برنامه (MDG 1) دست یافتهایم. کاهش برآورد شده در ۲۰۱۶-۲۰۱۴ کمتر از یک درصد با میزان مورد انتظار برای رسیدن به هدف برنامهریزیشده تا سال ۲۰۱۵ فاصله دارد (شکل ۱). با توجه به این تفاوت اندک و در نظر گرفتن حد قابلاطمینان برای دادههای به کار رفته در برآورد سوءتغذیه، میتوان اینطور نتیجه گرفت که به هدف دست یافتهایم؛ اما برآورده کردن اهداف به صورت دقیق، نیازمند شتاب گرفتن پیشرفت در آینده است. متأسفانه با وجود پیشرفتهای قابلتوجه در بسیاری از کشورها، به نظر نمیرسد که شتاب موردنیاز در مناطق درحالتوسعه در مجموع، تحقق یافته باشد.
بررسی ها نشان داده که هدف تعیینشده توسط اجلاس جهانی غذا (WFS) در سال ۱۹۹۶، با فاصله زیادی هنوز محقق نشده است. برآوردهای جاری، تعداد افراد دچار “سوءتغذیه” در سالهای ۱۹۹۲-۱۹۹۰ را حدود یک میلیارد نفر در مناطق درحالتوسعه نشان میدهند که برای تأمین این هدف باید رقم مذکور را به حدود ۵۱۵ میلیون، یعنی حدود ۲۶۵ میلیون نفر کمتر از برآورد فعلی برای سالهای ۱۶-۲۰۱۴ کاهش دهیم (جدول ۱)؛ با این حال شایان ذکر است با در نظر گرفتن این مسئله که جمعیت، از سالهای ۹۲-۱۹۹۰ به میزان ۹/۱ میلیارد نفر افزایش داشته است، در طول ۲۵ سال گذشته حدود دو میلیارد نفر از وضعیت احتمالی گرسنگی رهایی یافتهاند.
پیشرفت قابلتوجه در مبارزه با گرسنگی در طول دهه گذشته را باید با توجه به زمینه پرچالش فضای کنونی جهان، بیثباتی قیمت کالاها، قیمتهای بالای مواد غذایی و انرژی، افزایش نرخ بیکاری و اشتغال ناقص و بالاتر از همه، رکودهای اقتصادی که در اواخر دهه ۱۹۹۰ و مجدداً پس از سال ۲۰۰۸ رخ داد، ببینیم که در نوع خود قابل تقدیر است. از طرف دیگر رویدادهای جوی و بلایای طبیعی نیز تلفات سنگینی انسانی و خسارات اقتصادی را به دنبال داشته و موجب جلوگیری از به ثمر رسیدن تلاشها در جهت افزایش امنیت غذایی شده است. بیثباتی سیاسی و درگیریهای داخلی نیز بر وخامت این اوضاع افزوده و تعداد افراد آواره در جهان را به بالاترین رقم، از زمان جنگ جهانی دوم رسانده است. این تحولات، در وضعیت امنیت غذایی در برخی از کشورهای دارای بیشترین میزان آسیبپذیری ( به ویژه در جنوب صحرای آفریقا) بوده، درحالیکه سایر مناطق مانند شرق و جنوب شرق آسیا، بیتأثیر مانده یا توانستهاند این اثرات نامطلوب را به حداقل برسانند.
هم اکنون محیط متغیر اقتصاد جهانی، رویکردهای سنتی در مبارزه با گرسنگی را به چالش کشیده است. در این راستا در برنامه ریزی های نوین در جهت کاهش ناامنی غذایی به اقدامات حفاظت اجتماعی و سایر اقداماتی که کمکهایی هدفمند را به گروههای جمعیتی دارای بیشترین میزان آسیبپذیری ارائه میدهند، توجه فزایندهای شده است. اهمیت این اقدامات هدفمند زمانی که با مداخلات بلند مدت و اصولی همراه میشوند، در رسیدن به تغذیه بهتر و بهرهوری نیروی کار سالمتر دوچندان میشود.
مداخلات مستقیم و اقدام جهت رفع امنیت غذایی، زمانی بیشترین تأثیر را دارند که گروههایی با بیشترین میزان آسیبپذیری را هدف قرار داده و به نیازهای ویژه آنها رسیدگی کرده و کیفیت رژیم غذایی آنها را بهبود بخشند. حتی زمانی که سیاستها در برطرف کردن کمبودهای کلی مواد غذایی و انرژی موفق عمل کردهاند، کیفیت رژیم غذایی و دریافت ریزمغذیها همچنان یکی از نگرانیهای موجود است. وضعیت پیشرفت های موجود در خصوص سیاست های مقابله با نامنی غذایی در نقاط مختلف جهان بسیار متفاوت بوده، به طور مثال جنوب آسیا و جنوب صحرای آفریقا، به طور ویژه در معرض “گرسنگی پنهان” قرار دارند. این مشکل تغذیه ای به معنی فقدان یا ناکافی بودن مصرف ریزمغذیهاست که منجر به انواع گوناگونی از بیماری های ناشی از سوءتغذیه مانند: آنمی فقر آهن و کمبود ویتامین A میشود که این مسئله درخاورمیانه نیزکم و بیش قابل تامل است.
سرعت پیشرفت به سمت ارتقای امنیت غذایی در مناطق مختلف، نابرابر است. برخی مناطق، به ویژه قفقاز و آسیای مرکزی، شرق آسیا، آمریکای لاتین و شمال آفریقا پیشرفت بسیار سریعی در کاهش گرسنگی داشتهاند ولی سایر مناطق شامل کارائیب، اقیانوسیه و غرب آسیا، میزان سوءتغذیه را با سرعت آهستهتری کاهش دادهاند. پیشرفت در این مناطق نیز نابرابر بوده و ناامنی غذایی قابلتوجهی را در تعدادی از کشورها باقی گذاشته است. پیشرفت در دو منطقه جنوب آسیا و جنوب صحرای آفریقا، بهطورکلی کند بوده است، درحالیکه برخی از کشورهای آفریقایی گزارش دادهاند که به موفقیت در کاهش گرسنگی، سوءتغذیه و سایر اشکال تغذیه ناقص دست یافتهاند.
از آنجایی که میزان پیشرفت در مناطق مختلف، متفاوت بوده، موجب تغییراتی در توزیع منطقهای گرسنگی از اوایل دهه ۱۹۹۰ شده است (شکل ۲). جنوب آسیا و جنوب صحرای آفریقا، اکنون سهم بیشتری از سوءتغذیه در جهان را به خود اختصاص میدهند. سهم اقیانوسیه و غرب آسیا نیز، البته با اختلافی بسیار کوچکتر، افزایش یافته است. پیشرفت سریعتر از میانگین مورد انتظار در شرق آسیا و آمریکای لاتین و کارائیب، به این معنی است که اکنون این مناطق، سهم بسیار کمتری از سوءتغذیه در جهان را به خود اختصاص میدهند.
شکل ۳ عملکرد مناطق مختلف درحالتوسعه را در رابطه با این رسیدن به اهداف فائو نشان میدهد. برآوردها نشان میدهند که آفریقا بهطورکلی و جنوب صحرای آفریقا به طور ویژه، به هدف (MDG 1) مبنی بر رفع کامل گرسنگی دست نخواهد یافت. در مقابل، شمال آفریقا به این هدف دست یافته است؛ اما ظاهراً هدف بلندپروازانهتر اجلاس جهانی غذا (WFS) (سوء تغذیه) برای تمام نواحی آفریقا دور از دسترس است. آسیا به عنوان یک منطقه، هم اکنون تقریباً به هدف رفع گرسنگی (MDG 1) دست یافته است، ولی برای دستیابی به هدف WFS)) نیازمند کاهش بیشتر تعداد افراد دچار سوءتغذیه، به میزان حدود ۱۴۰ میلیون نفر است، که تحقق آن در آینده نزدیک دور از انتظار است. آمریکای لاتین و کارائیب، در مجموع، به هر دو هدف رفع گرسنگی(MDG 1) و هدف (WFS) در سالهای ۲۰۱۶-۲۰۱۴ دست یافتهاند و در پایان، اقیانوسیه به هیچیک از اهداف (MDG 1) و (WFS) نرسیده است
با نظر به وضعیت فعلی امنیت غذایی و مقایسه با شرایط قبلی(۱۹۹۰-۱۹۹۲) می توان چنان نتیجه گرفت که هرچند دستیابی کامل به اهداف سازمان خوار و بار جهانی (فائو) و اجلاس جهانی غذا با نظر به مشکلات و مسایل فعلی درکوتاه مدت میسر نیست ولی با شناخت مشکلات منطقه ای، تفکیک اهداف وسطح بندی آن ها در نواحی جغرافیایی مختلف ونیز ارایه راهکارهای کوتاه مدت و بلند مدت با در نظر گرفتن نقاط ضعف، تهیدید ها وفرصت ها در آینده می توان به سرعت این پیشرفت ها افزود.
عمدهترين نقاط ضعف و تهديدهایی كه در حال حاضر به طور کلی در ارتباط با پیشبرد اهداف مقابله با ناامنی غذايي ميتوان برشمرد عبارتند از:
به طور خلاصه در این مقاله عمدتا سعی برآن شد تا با بررسی وضعیت ناامنی غذایی و تعیین پیشبرد اهداف سازمان های بین المللی به دیدگاه کلی در خصوص وضعیت مناطق مختلف جهان برسیم و نقط ضعف کنونی و تهدیدات پیش رو را شناسایی نماییم. در همین راستا در شماره های بعدی از سری مقالات امنیت غذایی با توضیح تفکیکی نقاط ضعف، فرصت ها و چالش های پیشروی مناطق مختلف به تببین وضعیت کنونی امنیت غذایی در ایران پرداخته و به ارایه راهکارهای پیشنهادی در خصوص حل مشکلات گرسنگی وسوء تغذیه خواهیم پرداخت.
منابع:
[۱] – World Food Summit
[۲] – Millennium Development Goal 1